وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران

صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

::مقالات
::حجاب و عفاف در آثارشعرا و نویسندگان
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزش‏مند در نهضت آزادانديشي
::مسألة شرّ در نگاه فلسفي امام سجّاد ( ع )
::پیامبر ( ص ) و عدالت اجتماعی
::پیامدهای تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور آموزشی زنان
::سیره عملی پیامبر (ص) در اخوّت اسلامی
::ادبیّات میراث دار ارزش های اخلاقی و اجتماعی
::گلایه ها و شِکوه های ملّا محمّد تقی ناهیدی
::نقش رهنمودهای امام خمینی (ره) در پیوند عاشورا و قیام 15 خرداد
::انسان در منابع اصيل اسلامي ( قرآن و حديث )
::داستان شراره های گل
::ابوتراب جلی
::اسراف و تبذیر از منظر امام علی (ع)
::اصطلاحات قرآنی در ارتباط با الگوی مصرف
::اصلاح الگوی مصرف در بیان شاعران
::اقتصاد سالم از دیدگاه قران و ائمه اطهار
::الگوهاي رفتاري و اخلاقي از ديدگاه قرآن و پيامبر (ص)1
::امام علی(ع)، دشمن شناسی و دشمن ستیزی
::امنیت پایدار و آرامش روانی جامعه در قرآن
::اندیشه شیعی و جهانی شدن حکومت اسلامی
::تسبیح موجودات در نهج البلاغه
::اندیشه های اجتماعی و انسانی در شعر هوشنگ ابتهاج و قیصر امین پور
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::تأثیر قرآن و احادیث در دیوان شهریار
::عرفان سعدی در بوستان
::بحر طویلی در ترغیب و ترویج فرهنگ وقف در بین اقشار جامعه
::خرافه شويي در آثار استاد مطهّری
::معناشناسی «فتنه» در قرآن
::ديدگاه قرآن به نقش زن در جامعه و تاريخ
::تأثير قرآن در سلوک فردی و اجتماعی
::تأثير قرآن بر شعر تعليم
::جایگاه پیامبر اعظم (ص) در ادبیّات معاصر فارسی
::سیره ی حکومتی و سیاسی پيامبر اعظم (ص)
::اندرزهای حکیمانه ی رودکی
::اقدامات امیرکبیر در صنعتی کردن ایران و مبارزه با استعمار اقتصادی
::الگوبرداری نسل جوان از قرآن و سیرۀ معصومین
::داستان کوتاه و روی کرد نویسندگان زن شهرستان دزفول به آن
::نقش و موقعیّت زن در سیرة نظری و عملی پیامبر اعظم ( ص )
::نقش شاعران و نویسندگان در معرّفی و تعمیق منازعه ی مشروطه و مشروعه
::انفاق و روزی حلال در قرآن و احادیث
::تبیین توان مندیها، فرصت ها و تهدیدات آموزش عالی در توسعه ی فرهنگی ـ اجتماعی ایران و کشورهای منطقه
::ائمّۀ اطهار تجلّی بهترین الگوی مصرف
::حمایت های حاج ملّاعلی کنی از فقرا و ایتام
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه و استفاده از آنها در سالم سازی فضای فرهنگی، رشد آگاهی ها و فضایل اخلاقی
::عوامل همگرا و واگرا در اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی
::خشونت خانوادگي، زمينه، عوامل و راهكارها
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::تربيت اجتماعي در سيرة معصومين ( ع )
::زنان نامدار شیعة عصر رضوی ( ع )
::نقش پیامبر ( ص ) در پیدایش نهضت آزاد اندیشی
::مدنیّت و مفهوم آن از دیدگاه پیامبر اسلام ( ص )
::جانبازان شیمیایی
::چشم انداز زن ایرانی و پژوهش در قرن بیست و یکم
::سیره ی فرهنگی و اجتماعی امام رضا (ع)
::عشق و محبّت از ديدگاه عرفای معاصر
::نامه ای به امام رضا (ع)
::نوآوری قرآن کریم در موضوع عصمت پیامبران و مقایسه ی آن با تورات
::بررسی جریان داستان کوتاه پس از انقلاب
::علی بن مهزیار اهوازی و ارتباط او با امامان هم عصرش
::شب عاشورا
::آزادگی و ساده زیستی در زندگی شهید مدرّس
::حقوق اجتماعی زنان از منظر قرآن
::تشويق به انديشمندي و تبيين آزادي بيان در چهار چوب قانون
::جايگاه مناظره و مباحثة ارزشمند در نهضت آزادانديشي
::انتظار و نشانه هاي ظهور
::جهاني شدن و ظهور
::ورزش از دیدگاه قرآن و احادیث و جایگاه فعلی آن در
::جایگاه زن در سیره و کلام پیامبر اعظم ( ص )
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران
::مستندات قرآنی و روایی انسجام اسلامی و برائت از مشرکین
::نقش زبان و ادبيات فارسي در اتّحاد ملّي و انسجام اسلامي
::وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و ﺷﺄن نزول و نقش آیات در انسجام اسلامی
::زبان فارسی و وحدت ملّی و انسجام اسلامی
::زبان و ادب فارسي، سند هويّت ملّي
::بررسي حقوق زنان در اسلام و كشورهاي صنعت
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::سیره و سلوک امام علی (ع) در برخورد با مخالفان
::شیوه های عملی امر به معروف و نهی از منکر در رفتار ائمّه
::قرآن و عترت (ع) و فمینیسم
::نماز در آثار نثر عرفانی ایران
::گزیده ی چند داستان کوتاه، خاطره، نمایش نامه و فیلم نامه از دفاع مقدّ
::عشق و انديشه ي امين پور در « بي بال پريدن »
::جایگاه رستاخیز در اشعار شاعران ایران
::مباني فقهي ـ حقوقي مرتبط با مسايل اقتصادي، اشتغال و استقلال مالي زنان
::سوره ی بقره در نثر عرفانی ایران
::نقش اخلاق اسلامی در تعاملات اجتماع
::وحدت امّت اسلامی از نظر امام سجّاد (ع) و ارتباط آن با دیدگاه محقّقان دین در عصر حاض
::فرهنگ ايراني
::اندیشه های میرزای نائینی در کتاب تنبیه الامّه و تنزیه الملّه
::تجلّی قرآن در آینه ی اشعار استاد بهزاد
::شیوه های الگوبرداری نسل جوان از سیره علمی و عملی عالمان دین
::معيارهاي تميز حق و باطل در قرآن كريم
::مصادیق نوآوری و شکوفایی از منظر قرآن کریم
::نقش زن در تحکیم خانواده با تکیه به رفتار حضرت فاطمه (س) در زندگی خانوادگی و نمونه ای از اشعار فارس
::نوآوری در راهکارهای تبلیغی مباحث مهدویّت در جامعه و جهان معاصر
::شناخت توسعة فرهنگي از نگاه امام علي (ع) در نهج البلاغ
::امام حسين (ع) احياگر سياست پيامبر (ص
::مفاهيم اجتماعي در شعر معاصر و كهن
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نماز و نیایش
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهادی
::بررسی علل شیوع ضدّ ارزش ها از دیدگاه امام علی (ع) در نهج البلاغه
::قرآن و بهداشت تن و روان
::نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)
::مضامین قرآن در دیوان صباحی بیدگلی
::قیام عاشورا، امر به معروف و نهی از منکر
::نقش نماز در ارتقاء ساختار اخلاقی انسان ها
::دیدگاه حضرت علی (ع) در تفسیر قرآن
::بازتاب مسایل اجتماعی در اشعار شاعر معاصر ابوتراب جل
::حضرت فاطمه (س) و حضرت زينب (س) بهترین الگوی زنان جهان
::کرامت و عزّت انسانی، سعادت و کمال در نهج البلاغه
::جایگاه قرآن کریم و آموزه های اهل بیت (ع) در تفکّر جهاد
::نقش تعلیم و تربیتی شادی در انسان از دیدگاه قرآ
::رباعی
::سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
::پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
::نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
::همسر آزاري و خشونت خانواده
::« عدالت و ارزش‏هاي انساني در عصر جهاني شدن »
::مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
::کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
::« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »« انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
::زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
::ویژگی های بارز شهید ثالث
::رسالت استاد مطهّري در جنبش عدالت خواهي
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
::بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
::کتاب ها


تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: زهرا خلفی

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 93
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 98
بازدید ماه : 1458
بازدید کل : 110797
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1







پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من زهرا خلفی خوش آمديد .لطفا جهت ترویج هرچه بهتر دین مبین اسلام و آشنایی جوانان عزیز میهن اسلامی با قرآن و اهل بیت و همچنین کتاب و مقالات چاپ شده این وبلاگ را به دوستان خود معرفی کنید.همچنین برای هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد .


وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران

باسمه تعالی

وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران

واژگان کلیدی : زن ، شاه، اجتماعی، فعالیتها، جامعه

مقدّمه :

اگر نظام حقوقی هر جامعه ای را بازتابی از مناسبات اجتماعی و نظام ارزشی حاکم بر آن جامعه بدانیم، تا حدّی می توان تصویری واقع بینانه از موقعیّت حقوقی زنان ایرانی تا سده ی بیستم به دست آورد. از زمان ورود اسلام، شریعت اسلامی به صورت غیرمدوّن در ایران حاکم گردید؛ ولیکن علی رغم این حاکمیّت، به خاطر برخی برداشتهای تنگ نظرانه نسبت به حقوق زنان و نیز ماندگاری نهادها و اندیشه های پدرسالار جز در مواردی بخصوص، وضعیّت حقوقی زنان دگرگونی چندانی به خود ندید. در واقع در بیشتر مناطق ایران، در سده ی نوزدهم و نیز پیش از آن، شکاف شگرفی میان آرمانهای اسلامی در مورد زنان و شرایط زندگی واقعی آنان وجود داشت.

وضعیّت اجتماعی ـ حقوقی زنان ایرانی، پیرو روند کلّی تحوّلات جامعه، تا سده ی بیستم چندان دستخوش دگرگونی نشد و از الگوهای کلّی یاد شده پیروی می کرد. در سده ی نوزدهم، به خاطر
بی سوادی فراگیر در ایران، تخمین زده می شود که تنها سه نفر از هر هزار زن ایرانی باسواد بودند. همین بی سوادی گسترده، زنان را از نیروی بزرگی که می توانستند برای دگرگونی وضعیّت خویش فراچنگ آورند، محروم می ساخت و به تداوم موقعیّتشان می انجامید.

زنان ایرانی در سده ی نوزدهم

به طور کلّی وضعیّت زنان ایرانی تا سده ی نوزدهم، دگرگونی اندکی داشت، ولیکن ورود ایران به
سده ی نوزدهم، به همراه رویارویی ایران با دستاوردهای اندیشگی و تمدّنی غرب، همان طور که بر کلیّت بافت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز بی تأثیر نبود، وضعیّت زنان را نیز متأثّر ساخت. طبیعتاً در این زمان، به ویژه در میان آنانی که به مشاهده جوامع غربی پرداخته بودند، خواسته ی دگرگون سازی وضعیّت زنان پدیدار شد. افرادی همچون ملکم خان، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و علی خان کاشانی (پرورش) مطالبی درباره ی وضعیّت زنان منتشر می کردند و خواستار بهبود وضعیّت آنان می شدند.

بیشتر مباحث در آن دوره بر ضرورت گنجاندن زنان در فرایند کلّی رشد و ترقّی جامعه دور می زد، و اینکه ترقّی مملکت بدون شراکت نسوان در آن امکان پذیر نیست و یا آنکه بسیار کند صورت خواهد گرفت. مهمترین اثر طرح این گونه مباحث این بود که زمینه های فکری را برای حضور زنان در جریان انقلاب مشروطیّت فراهم کرد و همچنین اصلاحات بعدی حقوقی در وضعیّت زنان را امکان پذیر ساخت.

در این زمان، هم نویسندگان طرفدار برابری زنان و هم زنان فعّال جامعه بدین نتیجه رسیده بودند که مهمترین عامل عقب ماندگی زنان و عدم دگرگونی وضعیّت آنان بی سوادی و نادانی فراگیر آنان می باشد. بدین ترتیب نخستین مدارس دخترانه به دست آنان ایجاد شدند.

عصر رضا شاه

علی رغم این تلاشها و نیز علی رغم به رسمیّت شناختن نتایجی که به بار آمد، دگرگونی مهمتر در وضعیّت زنان در زمان سلطنت رضا شاه پدیدار شد. این امر ناشی از دو عامل بود. نخست اینکه اقدامات رضا شاه در نوسازی جامعه و تبدیل کشور از یک جامعه ی سنّتی نیمه کشاورزی به کشوری مدرن و صنعتی، ناگزیر تأثیراتی بر وضعیّت زنان نیز باقی گذاشت. البتّه باید به یاد داشت شناسایی این واقعیّت که در نتیجه اقدامات رضا شاه تغییراتی در جامعه صورت گرفت، بدین معنی نیست که این اقدامات بی نقص بوده، یا کاملاً با معیارهای نوسازی مطابقت می کرده اند. بلکه برعکس به دلایل گوناگون، اصلاحات رضا شاه، بیش از همه به دلیل ساختار خودکامه ی حکومت وی، فاقد شرایط اولیّه ی یک نوسازی راستین بودن. امّا همین اقدامات نیمه کاره نیز در فضای اجتماعی ایران ابتدای سده ی بیستم نمی توانست بی تأثیر باشد.

منبع دوّم دگرگونی وضعیّت زنان، این بود که رضا شاه نیز همانند دیگر حاکمان خواهان نوسازی دریافته بود که هیچ تلاش نوسازی را نمی توان بدون حضور و مشارکت فعّالانه زنان در روند نوسازی جامعه به خوبی به پیش برد. از همین رو، وی به اقدامات جداگانه ای نیز دست زد که قصد آنها مستقیماً تأثیرگذاردن بر وضعیّت زنان بود. تأسیس و گسترش مدارس دخترانه و همچنین تأسیس دانشگاه ـ که از میان دختران نیز دانشجو می پذیرفت ـ از نمونه های همین اقدامات بودند. البتّه مسأله کشف حجاب را نیز باید در همین راستا قرار داد. رضا خان بر اساس بینش نادرست خود از مسأله نوسازی و همچنین شیفتگی نسبت به نمودهای ظاهری تمدّن غرب، پس از بازگشت از سفر ترکیه و به تقلید از آتاتورک، به اقداماتی دست زد که کشف حجاب نامیده شد.

در 10 بهمن 1314، برنامه ی کشف حجاب رضا شاه، به طور رسمی مطرح گردید که با واکنشهای شدیدی از سوی جامعه ی کاملاً مذهبی ایران روبرو شد. هدف اعلام شده ی این کار، از میان برداشتن موانع برای ورود زنان به صحنه ی اجتماع بود. میزان وحشی گری و خشونتی که در انجام این کار صورت گرفت و بی توجّهی رضا خان به پیامدهای منفی این سیاست برای حکومت وی، نشان می داد که تا چه حد وی در درک درست الزامات یک نوسازی واقعی ناتوان و تا چه حد به ظواهر جوامع غربی دل بسته است. البتّه نتیجه ی این سیاست نیز کاملاً برعکس از آب درآمد. زیرا به جز گروه بسیار اندکی از زنان طبقات بالا که در زیر فشار حکومت به این کار تن دادند، اکثریّت زنان ایرانی ترجیح دادند که در خانه ها گوشه نشینی اختیار کنند و بیرون نیایند تا بدین ترتیب مجبور نباشند از حجاب خویش دست بردارند.

مسأله کشف حجاب، بار دیگر ثابت کرد که تا چه حد زنان در صحنه سیاست به عنوان نماد برخی سیاستهای حکّام مورد توجّه هستند و تا چه حد خواسته ها و نیازهای خود آنان در این میان نادیده گرفته می شود. به طور کلّی عصر رضا شاه برای زنان ایرانی بسیار سرنوشت ساز بود. البتّه نه می توان در میزان پیشرفتهای صورت گرفته اغراق کرد و نه اینکه آن را یکسره نادیده گرفت و منکوب کرد. گیتی نشأت این دوگانگی را به خوبی چنین بیان می کند :

«هرچند سیاستهای رضا شاه به گروه کوچکی از زنان یاری رساند، از کسب حمایت اکثریّت زنان بازماند، زیرا آن سیاستها همگام با نیازها و واقعیّات جامعه ایران در آن زمان نبودند.»

به طور عمده این سیاستها بیشتر زنان شهرنشین را متأثّر ساختند تا کلیّت زنان، به ویژه زنان ساکن روستاها را.

از نظر حقوقی، در سالهای 1309 و 1313، نخستین قانون مدنی ایران به تصویب رسید. در این قانون، برخلاف تبلیغاتی که رضا شاه سعی داشت درباره ی دفاعش از حقوق زنان انجام دهد، آشکارا زنان در مرتبه ای پایین تر از مردان ترسیم شدند. به ویژه مناسبات پدرسالار حاکم بر خانواده ها، برخی دیگر معتقدند صورت کاملاً قانونی به خود گرفت. علی رغم این کاستی ها، برخی دیگر معتقدند که صرف قانونمند شدن روابط خانوادگی خودگامی به پیش بود. برای نمونه این الزام که همه ی ازدواجها باید به ثبت می رسیدند، خود ابزار مهمّی در دست زنان برای مطالبه ی حقوقشان بود. ولیکن در دیدی کلّی در قانون مدنی ایران، اثری از ترقّی خواهی درباره ی زنان دیده نمی شد و صرفاً روابط پدرسالار موجود در خانواده را در الفاظی حقوقی بازتاب می داد.

دوره ی محمّد رضا شاه

پس از رضا شاه و با از میان رفتن دیکتاتوری، زنان نیز مجال یافتند که در صحنه های زندگی اجتماعی فعّالیّت بیابند. همچنین با گسترش مدارس و دانشگاه ها تعداد بیشتری از زنان، به تحصیل می پرداختند که خود تأثیرات مثبتی بر کلیّت زندگی آنان باقی می گذاشت. البتّه این دگرگونیها کاملاً تدریجی بودند. با گسترش بوروکراسی دولت، زنان نیز توانستند در این دستگاه روز به روز فزاینده، جایگاهی برای خود به دست بیاورند. بدین ترتیب طبقه ی متوسّط گسترش بیشتری یافت.

در زمینه ی حقوقی، در سال 1346، «قانون حمایت خانواده» به تصویب رسید، که بسیاری از فمینیستها آن را یک پرش بزرگ به پیش می دانستند. این قانون در سال 1353 اصلاح گردید. قانون حمایت خانواده، مواد مربوط به خانواده در قانون مدنی ایران را به کنار می گذاشت و از این پس این امور را تابع خود
می ساخت. این قانون به زنان حقّ درخواست طلاق، حقّ حضانت کودکان، و برخی حقوق دیگر را اعطاء می کرد. همچنین بر اساس این قانون، چند همسری به شدّت محدود می شد. هرچند این قانون واقعاً دارای ابعاد مثبتی بود، میزان تبلیغات رژیم پهلوی درباره ی آن، بیش از میزان کارکرد راستین آن بود. زیرا در بهترین حالت تنها بخشی از زنان شهرنشین توانستند از مزایای آن بهره مند شوند، در حالی که تغییر بنیادین تر وضعیّت زنان، مستلزم یک رشته اقدامات گسترده تر فرهنگی بود که نظام پدرسالار پهلوی نه توان انجام آن را داشت و نه تمایلی برای این کار از خود نشان می داد.

در طیّ سالهای حکومت پهلوی دوّم، به سبب رشد اقتصادی که به ویژه در سایه ی افزایش قیمت نفت صورت گرفت، جامعه ی ایران تغییراتی را شاهد بود که به طور طبیعی زنان جامعه نیز از آنان برکنار نبودند. در اینجا آماری ذکر می شود که روشن گردد که در سالهای آخر حکومت پهلوی وضعیّت اجتماعی زنان ایرانی به چه صورت بوده است :

«در 1979 (1357)، دو میلیون زن ایرانی در نیروی کار حضور داشتند و 187928 نفر در رشته های دانشگاهی و تخصّصی ثبت نام کرده بودند، و از این میان 1666 نفر مدیر بودند. 1803 زن نیز استاد دانشگاه بودند.»

با توجّه به مطالب ذکرشده به طور خلاصه باید گفت :

وضعیّت اجتماعی ـ حقوقی زنان در ایران در سراسر تاریخ، هرچند به گفته ی بسیاری از صاحب نظران، از وضعیّت زنان بسیاری از کشورهای همسایه و یا مشابه ایران بدتر بوده، در قیاس با موقعیّت سیاسی آنان، بهتر بوده است. حاکمیّت شریعت اسلامی ـ هرچند در میزان اجرای دقیق آن نیز در مناطق و طبقات گوناگون کشور اختلاف بود ـ یکی از عوامل اصلی تفاوت وضعیّت در آن حوزه بوده است.

زنان ایرانی در سده های نوزدهم و بیستم، هرچه بیشتر در جهت حقوق خویش تلاش کردند و اندک اندک توانستند به دستاوردهایی نیز دست یابند. جلوه و بازتاب این دستاوردها در اصلاح وضعیّت حقوقی آنها بوده است. همچنین در طیّ این دو قرن، آنان توانستند هر چه بیشتر و بیشتر، حوزه عمومی را ـ که تا پیش از آن کاملاً برایشان بسته بود ـ بر خود دسترس پذیر نمایند. به گفته گیتی نشأت، «مشارکت زنان، چه جوان، فعّال از لحاظ سیاسی و چه سنّتی، در تظاهرات توده ای علیه رژیم شاه در ماههای واپسین سال 1978 (1357) و ماههای نخست سال 1979 (1357) گواهی است بر پیدایش این آگاهی تازه میان زنان که نباید نقش آنان به فعّالیّتهای درون خانه محدود بماند و ریختن به خیابانها در کنار مردان نیز به عنوان مسلمان و ایرانی، وظیفه ی آنان می باشد»، و به دلایل گوناگون خود همین دستاورد بزرگی برای زنان ایرانی بوده است.

در نتیجه تا پیش از انقلاب اسلامی، در میان اکثریّت زنان، اعتقاد به مشارکت در حوزه ی عمومی پدیدار شده بود، و اگر گروهی از آنان به چنین کاری دست نمی زدند، ناشی از این باور بود که فضای عمومی به سبب فساد فزاینده ی نظام پهلوی و سیاستهای ناسالم فرهنگی برای مشارکت کامل مناسب و آماده نیست.

سازمان زنان

تاریخچه ی پیدایش سازمانهای زنان به جنبش مشروطه و جریانات پس از آن بازمی گردد. این روند پس از شهریور 1320 با شدّت بیشتری ادامه یافت تا اینکه با ایجاد فدراسیونی از پانزده سازمان که شورای عالی سازمانهای زنان ایران نامیده می شد، به اوج خود رسید. این شورا تلاشهای خود را بر کسب حق رأی برای زنان متمرکز کرده بود.

در سال 1344، در پیگیری سیاست نوسازی و همگام با ایدئولوژی تمدّن بزرگ، محمّدرضا پهلوی به تأسیس سازمان زنان ایران فرمان داد تا بدین ترتیب همچون رویه ی دیگر دیکتاتورهای نوساز به
کانالیزه کردن و گنجاندن مشارکت زنان در روند نوسازی بپردازد. این سازمان از استقلالی که لازمه ی کار سازمانهای زنان جهت پیکار و جهت دستیابی به حقوق زنان است، برخودار نبود و حتّی اساسنامه ی آن نیز با توجّه به دگرگونی در سیاستهای کلان رژیم پهلوی، دگرگونی می پذیرفت. این سازمان در ابتدا غیر سیاسی، با تأسیس حزب رستاخیز، فعّالیّتهای سیاسی را نیز به وظایفش افزود.

عواملی چند دست به دست هم دادند و این سازمان را از کارآمدی بازداشتند که مهمتر از همه، ایستارهای زن ستیزانه ی خود شاه و عدم اعتقاد قلبی و راستین وی به تغییر و اصلاح وضعیّت زنان بود. ساختار پدرسالارانه ی حکومت پهلوی نیز مانع بزرگ دیگری بود. ترکیب رهبری سازمان زنان نیز که افراد بسیار بدنامی همچون اشرف پهلوی در آن حضور داشتند، به اعتبار و مشروعیّت آن آسیبی جدّی وارد آورد.

البتّه شایان ذکر است که سازمان زنان، تنها نهادی نبود که وظیفه ی اعمال و توجیه سیاستهای جنسیّتی رژیم را برعهده داشتند. بخش مهم دیگری از این گونه سیاستها، به سیاستهای فرهنگی رژیم پهلوی و الگوی مطلوب آن برای زنانگی مربوط می شد که بار طرح و تبلیغ آن برعهده ی نهادهایی دیگر همچون
رسانه های گروهی بود.

سیاستهای فرهنگی و مشکلات انطباق

جریان نوسازی که در ایران در دهه های 1340 و 1350 صورت گرفت، تنها به حوزه ی دگرگونیهای اقتصادی و اجتماعی محدود نماند، بلکه پیامدهای شگرف فرهنگی نیز داشت. بی گمان، سیاست تازه ی نوسازی و یا به قول خود رژیم پهلوی ایدئولوژی «تمدّن بزرگ» می بایست با سیاستهایی فرهنگی همراه
می گشت تا به آن ژرفا و ماندگاری می بخشید. دوران پس از 1342، با نوسازی دولت و حرکت به سوی تمّدن بزرگ همراه بود؛ این تصویر توسّط دولت و با توجه به امپراتوری باستانی ایران بازسازی گردید. این فرایند با سرکوب سیاسی همراه شد. همچنین نوسازی دولتی به گونه ای نزدیک با غرب گرایی همساز گردید، و مورد پشتیبانی شدید سیاست خارجی آمریکا و رسانه های گروهی غرب قرار گرفت.

بیگانگی حکومت از جامعه

نوسازی مناسبات جنسیّتی فرایندی همگن بود که به گونه هایی پیش بینی ناپذیر و متناقض، زنان را تحت تأثیر قرار داد. روند نوسازی «موجب جدایی بیشتر دولت از جامعه، بیگانگی و رادیکال شدن مخالفت غیردینی (سکولار)، و رشد جنبش مدرنیستی شیعه گردید. یک مشکل اساسی حکومت پهلوی این بود که دولت پهلوی همیشه ازمیزانی از بیگانگی نسبت به جامعه رنج می برد، که پایه در این واقعیّت داشت که هیچ یک از دو شاه پهلوی تاج و تخت خود را بر پایه ی یک جنبش اجتماعی به دست نیاورده بودند و هر دوی آنها ترتیباتی برقرار ساختند تا بیشتر بخشهای جامعه را در نتیجه حکومت کردن از راه ترکیبی از اقتدارگرایی، حمایت گری و دست پرورده سازی، دچار بیگانگی سازند.

بدین ترتیب، نوسازی برای شاه و اطرافیانش، تنها معنایی که یافت، تلاش شبانه روزی در جهت هر چه شبیه تر شدن به جوامع صنعتی غرب بود. در این میان آنچه بیشتر نیز مورد توجّه آنها برای تقلید کردن قرار می گرفت، همان ظواهر پر زرق و برق آن کشورها بود. نوسازی با ابعاد جنسیّتی برای زنان همراه گشت. شاید شاه فکر می کرد که همان طور که زنان در جوامع پیشرفته ی صنعتی حضوری آشکار و قابل دید در صحنه ی اجتماعی دارند، بر اساس اصل کلّی تقلید، ایران نیز باید چنین الگویی را در پیش بگیرد. آنچه شاه نمی توانست دریابد این بود که حضور ومشارکت فعّالانه ی زنان در زندگی عمومی در جهان غرب، نتیجه ی ناگزیر تحوّلاتی است که در حوزه های سیاست، اقتصاد، و فرهنگ روی داده و از مبانی مستحکمی برخودار است، نه آنگونه که شاه می پنداشت، امری برخاسته از پرستیژ و ظاهرسازی.

بنابراین روند شبه نوسازی ای که شاه در دهه های چهل و پنجاه پیگیری می کرد، دارای پیامدهای شگرفی برای زنان بود. یکی از مهمترین این پیامدها، برخورد و تأثیر جنبه های فرهنگی مورد حمایت شاه در جریان نوسازی برای زنان ایرانی بود. در طی این فرایند، افکار، اعتقادات، باورها و سنّتهای زن مسلمان ایرانی به طور همه جانبه مورد حمله و تحقیر دستگاههای تبلیغاتی رژیم پهلوی قرار گرفت و تلاش شد که زنان ایرانی، از الگوهای رفتاری دیگری که به ظاهر تقلید از سبک زندگی غربی بود، پیروی کنند.

این جریان به تعارضها و برخوردهای شدید فرهنگی در میان اقشار گوناگون زنان ایرانی انجامید. در واقع به جز اقلیّتی از زنان ـ که به طبقات بالا و به دربار تعلّق داشتند ـ این دوگانگی و تعارض در میان دیگر اقشار زنان ایرانی آشکارا قابل دید بود. مشکلاتی که برای زنان در این رهگذر پدید آمد و مانع از حضور فعّالانه ی آنها در زمینه های تحصیلی، یا شغلی گردید، بسیاری از آنها را به بازاندیشی درباره ی مبانی فرهنگی رژیم پهلوی و تلاش در جهت ساختن الگویی جایگزین برای پیروی وادار ساخت.

با شکست پذیرش الگوی زن ایرانی مورد نظر شاه که در ملکه فرح دیبا، متجسّم شده بود، کوشش زنان در یافتن الگویی اصیل و اسلامی از زنانگی که به مصالحه ای هنرمندانه میان اسلام و مدرنیسم دست یافته باشد، شدّت گرفت. این الگو، سرانجام با طرح نظرات امام خمینی و دکتر علی شریعتی ظاهر شد و سیمایی از یک جامعه ی آرمانی برای زنان که فارغ از آن گونه تعارضهای فرهنگی و دردسرهای آن باشد، طرح و ترسیم گردید.

فاطمه (س)؛ الگوی زن مسلمان

علی شریعتی با درک شکست این گونه الگوهای غربی و دست ساخته ی پهلوی در ایجاد فضایی مناسب برای زنان، به این اعتقاد می رسد که زوال جوامع اسلامی و تحقیر زنها در این جوامع نیازمند ارزیابی مجدّد نقش زنان، و کوشش در دستیابی به یک الگوی نوین است. در اینجا شریعتی الگویی را برای زنان شیعه ی ایرانی مطرح می سازد تا از آن پیروی کنند ـ سیمای فاطمه (س)، دختر پیامبر.

شریعتی در «فاطمه، فاطمه است» یک نمونه ی آرمانی از فاطمه به دست داد و تصویر وی را با جهان مدرن مرتبط ساخت. شریعتی «خانواده» را از «جامعه» جدا نمی ساخت و هر دو را حوزه ی اعمال قوانین طبیعت می دانست. نگرانی شریعتی نسبت به خانواده نبود، بلکه نسبت به زن بود. زن آرمانی وی
نمی بایست به خاطر محدودیتهای خانوادگی از برعهده گرفتن مسؤولیّتهای اجتماعی باز می ماند. البتّه شریعتی ضد خانواده نبود و از این انگاره بسیار به دور بود. شیوه ی وی در آزاد ساختن زنان، سیاسی کردن کلّ خانواده بود. خانواده ی فاطمه (س)، خانواده ی آرمانی اسلامی بود و پدر و شوهرش وی را رهنمون می ساختند که مسؤولیّتهای اجتماعی داشته باشد و در نبردهای سیاسی شرکت ورزد.

شریعتی از الگوی فاطمه (س)، که در رنجها و آزمایشهای پدر و نیز شوهرش سهیم بود، فراوان استفاده می کند. او در مرکز یک خانواده ی مبارز قرار داشت و مسؤولیّتهای بسیاری می پذیرفت و از نظر اجتماعی درگیر در مسائل می گشت، که البتّه با مردان مساوی بود، ولیکن به صورتی دیگر. نظریه ی شریعتی در مورد نقش «جدا و در عین حال مساوی» زنان در بین بسیاری از مسلمانان شهرت یافته است. شریعتی این دیدگاه نوین را بدین ترتیب بیان می کند :

«هرچند اسلام شدیداً مخالف تبعیض علیه زنان است، از برابری برای آنان جانبداری نمی کند... . طبیعت زن و مرد را به صورت موجودات مکمل یکدیگر در زندگی و جامعه آفریده است. به همین دلیل است که برخلاف تمدّن غرب، اسلام به زنان و مردان حقوق طبیعی آنها را می بخشد و نه حقوق مشابه را.

بنابراین پس از ردّ آن الگوی زنانگی که مورد تبلیغ رژیم پهلوی بود و آمیزه ی مبهمی بود از اوهام شبه ناسیونالیستی و نیز بیشتر انگاره های غربی درباره ی زنانگی، آن هم از مبتذل ترین نوع آن، بسیاری از زنان ایرانی، نیاز به پیدایش یک الگوی تازه را که از اصالت اسلامی برخوردار باشد و در همان حال، با نیازهای یک جامعه ی در حال نوسازی ـ هرچند از نوع ناقص آن ـ سازگاری داشته باشد، حس می کردند. الگوی تازه، می بایست هم تعارض ارزشی ـ فرهنگی موجود میان الگوی به اصطلاح ایرانی زنانگی پهلوی را از میان برمی داشت و از این جهت، آرامشی به زنان می بخشید، و هم می بایست دستاوردهایی را که زنان در زمینه ی تحصیلات، اشتغال، فعّالیّتهای اجتماعی و به طور کلّی ورود و مشارکت افزون تر در حوزه ی عمومی به دست آورده بودند، پاس می داشت.

برخی از زنان و مردان اسلام گرا، پس از درک ژرف از چگونگی مشکل پدیدار شده به چاره جویی برای آن پرداختند. در این میان، دکتر علی شریعتی، برجسته تر از دیگران به کار بازتعریف آموزه های شیعی ـ اسلامی پرداخت و با سازگاری دادن مفاهیم اسلامی، کوشید به نوعی مصالحه و تلفیق میان اسلام و مدرنیسم دست یابد. این الگوی تازه ی اسلامی از زنانگی به دلیل همخوانی بسیار با باورهای اسلامی زنان ایرانی، و نیز پاسخ دادن و برآوردن نیازهای نوپدید آنان مورد پذیرش بسیاری از زنان قرار گرفت.

بدین ترتیب با تزریق نوعی الگوی اسلامی تازه که به سبب پیروی از حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) دارای درون مایه های نیرومند انقلابی بود، در دهه ی 1350، فضای ذهنی زنان برای مشارکت در انقلابی بزرگ کاملاً آماده گردید. این فضای ذهنی از سرچشمه ی دیگری نیز ریشه می گرفت که همان احیای مذهب شیعه به صورت یک مکتب انقلابی بود.

احیای آموزه های انقلاب اسلامی

در دهه ی 1350، همزمان با پی جویی زنان ایرانی برای یافتن الگویی جایگزین و اسلامی از زنانگی که در برابر الگوی مجعول زن ایرانی شاه قرار گیرد، بخش بزرگی از اقشار گوناگون زنان به روند احیای
آموزه های انقلابی اسلام پیوستند.

هم گامی با نهضت عمومی مخالفت

این نکته که آیا مشارکت زنان در انقلاب سیمای مستقل داشته است یا آنکه بازتاب پیروی از مردان در نهضت عمومی مخالفت علیه رژیم پهلوی بوده، محلّ بحث و مناظره ی بسیاری بوده است. جنبشی که در مخالفت با شاه پدید آمد، بیش از هر چیز ناشی از عدم سازگاری نوسازی اقتصادی و اجتماعی با نوع نظام سیاسی فرسوده و کهن پهلوی بود. این توسعه ی ناموزون، منبع چالشها، تعارضها، و سرانجام ناکامیهای زیادی گشت که شعله های ایدئولوژی انقلابی را روشن کرد. طبیعتاً زنان نیز به دلیل تعلّق به کلّیّت جامعه از آثار این فرایند برکنار نبودند.

ولیکن جدا از آثار کلّی فرایند یاد شده، به نظر می رسید که زنان خود نیز خواسته ها و آرمانهای جداگانه ای را در طیّ انقلاب پیگیری می کردند. البتّه برخی از صاحب نظران طرح این گونه خواسته ها را در آن زمان مورد تردید قرار داده اند و حتّی زنان را فاقد آن آگاهی جنسیّتی لازم در زمان انقلاب دانسته اند. امّا گروه دیگری از صاحب نظران آشکارا به نشان دادن این گونه خواسته های خاصّ زنانه و خودآگاهی آنان پرداخته اند و مشارکت زنان را چیزی بیش از صرف پیروی و تقلید از مردان دانسته اند. مسأله این است که این گونه خواسته ها، شاید به دلیل اهمّیّت و اولویت مبارزه ی ضد استبدادی و ضد غربی در زیر سطح پنهان شده بود، ولیکن حتّی به گونه ی ناخودآگاه برای بسیاری از زنانی که بر اثر نارضایتی از شبه نوسازی به اسلام روی آورده بودند، بسیار محسوس بود.

زنان مسلمان ایرانی که به دلایل شبه نوسازی رژیم پهلوی و ردّ الگوی زنانگی آن، به الگوی زن مسلمان روی آورده بودند و به ایدئولوژی انقلابی و احیاء شده ی اسلامی پیوسته بودند، حضوری بسیار محسوس و چشمگیر در اقدامات اعتراض آمیز علیه رژیم پهلوی داشتند.

به دلیل ماهیّت اساساً  غیر خشونت بار انقلاب، زنان از همه ی اقشار به راهپیماییهای ضد شاه
می پیوستند و در همان حال، حضور آنان در صفوف نخستین این راهپیماییها خود یکی از عوامل کاهش میزان خشونت تظاهرات ضد شاه بود. البتّه همین مسأله موجب می شد که هنگامی که این تظاهرات به خشونت می گرایید، زنان در معرض آسیب بیشتری قرار بگیرند. مهمترین نمونه ی این قضیه در 17 شهریور 1357 روی داد که زنان به خاطر پیشتر بودن در صف تظاهرات بیشترین قربانیان این فاجعه بودند. زنان ایرانی با حضور در این گونه راهپیماییها، بسیاری از سنّتهای پایداری را که آنان را به خانه نشینی تشویق
می کرد پشت سر نهادند و به عرصه ی عمومی گام نهادند.

از دیگر جلوه های سرپیچی مدنی، اعتصابات گسترده ای بود که در سالهای 1356 و به ویژه 1357 روی می دادند و نظام پهلوی را دچار فلج و بن بست می کردند. همگامی زنان با مردان در این نوع فعّالیّت انقلابی موجب حفظ یکپارچگی جریان مخالفت با شاه گردید. ژرفای این اعتصابات با پیوستن کارکنان سازمان زنان ایران به این روند اثبات گردید.                  

همان طور که حضور هزاران زن ایرانی در راهپیمایی های ضدّ رژیم پهلوی ویژگی برجسته ی تظاهرات سالهای 1356 و 1357 بود، همراه آن مسأله ی مهمّ دیگری نیز مطرح بود و آن اینکه اکثریّت این زنان مذهبی از پیش چادرهایی آماده داشتند تا به زنانی که در نیمه ی راه به تظاهرات می پیوستند و حجاب نداشتند، بدهند و بدین شیوه حجاب به طور روزافزونی گسترش می یافت.

دلیل اصلی رویکرد زنان به حجاب در جریان انقلاب این بود که به خاطر نارضایتی زنان از سیاستهای جنسیّتی حکومت، الگوی زن ایرانی مورد تبلیغ شاه و دیگر سیاستهای سرکوب گرانه ی رژیم پهلوی، آنان قصد داشتند تا حجاب را به عنوان نماد مخالفت با شاه برگزینند. از آنجا که پهلویها در طیّ حکومت خویش تلاش کرده بودند تا حجاب را نشانه ی عقب ماندگی جلوه دهند و این سیاست خویش را با زور و یا تبلیغات شدید به پیش برده بودند، زنان، مخالفت خویش را با شاه، با عدم پیروی از آن سیاست، و رویکرد به حجاب نشان می دادند.

جدا از دلیل بالا که حالت واکنشی داشت، بُعد دیگری نیز برای رویکرد زنان به حجاب مطرح بود. در طی دهه ی 1350، با گسترش اسلام گرایی، زنان کوشیدند با گرایش به حجاب، حریمی خصوصی برای خویش فراهم بیاورند و به ردّ انگاره های غربی زنانگی بپردازند. این بُعد، برخلاف بُعد پیشین، حالت صرفاً واکنشی نداشت و نمایانگر خواسته ی زنان جهت آفریدن یک فضای تازه برای فعّالیّت اجتماعیشان ـ که تهی از آزار جنسی و تلقّی از آنان به عنوان شیء جنسی باشد ـ بود.1

امام خمینی و حقوق زنان در مقایسه با مردان

1) نگاه امام خمینی به زنان، نگاه ویژه و خاص بود. ایشان در بُعد سیاسی و اجتماعی، نقش زنان را در نهضت و انقلاب اسلامی، حتّی بیش از مردان دیده و به حماسه آفرینی های زنان در دفاع مقدّس احترام
می گذاشت. در حوزه ی درون گرایی ها و دل نیز امام خمینی برای این قشر از جامعه، در عمل حساب مخصوص گشود و درددل هایی را (با عروس اش فاطمه) گفت و شنود که حتّی نزدیک ترین شاگردان «مرد» امام نیز، تا به این حدّ در حوزه های باطنی و قلبی به او نزدیک نبوده اند.

2) امام خمینی با توجّه به شرایط و مقتضیات عصر، حضور زن در عرصه های اجتماعی ـ سیاسی را در نظام پهلوی نه تنها مفید نمی دانست، بلکه مضرّ تشخیص می داد، حال آن که در نظام اسلامی از حضور و حقوق زن به جدّ دفاع نموده و حتّی از دو سفیر امام به شوروی، یکی زن بود که پیام اسلام و انقلاب اسلامی را به جهانیان مخابره کرد.

3) دفاع امام خمینی از شخصیّت و حقوق زن، به قیمت نفی هویّت زن نمی انجامد. در عین این که زنان از نگاه امام خمینی در حیطه های اجتماعی، سیاسی و ... با مردان متساوی الحقوق اند، امّا در عین حال زن، زن است و مرد، مرد و در مقابل هم (نه در مقابل غیرانسان) دارای حقوق و تکالیف ویژه اند و این ناز و نیاز زن و مرد به هم، زیربنای خانواده و احترام متقابل را فراهم آورده است.

4) امام خمینی نه به بهانه ی حضور زن در صحنه ها، عفاف و حجاب و پوشش را برای زن نفی
می کرد و نه به بهای دفاع از دین و حجاب، زن ها را به کنج خانه ها می کشاند. بلکه هنر امام آن بود که دو امر ظاهراً متضاد (حضور در صحنه ها و حفظ عفاف) را وحدت بخشیده و به هم نزدیک می کرد (نظریه ی وحدت از درون تضادها). امام خمینی مدافع «زن محجّبه ی حاضر در صحنه ها» بود. او پشتیبان و حامی «زن فعّال و سرزنده» بود. توصیه ی او، «زن متّقی با نشاط» بود. این نگرش، هم نافی متأثّران از غرب است که با بی توجّهی به حریم ها، ارزش ها و لطافت های زن، به هر قیمتی او را به صحنه ها می کشانند که چه بسا نتیجه ی آن فساد و در یک کلام، ذبح زن باشد؛ و هم نافی دیدگاه متحجّرانی است که تنها شرط سلامت زن را محصور در حصار خانه ها ماندن می دانند.

5) با نگاه ویژه ی امام خمینی که زن جذّاب، ذی قیمت و والامرتبه است و همچنین حضور در
عرصه ها از حقوق او است و با توجّه به استثنائات امام برای زن در مسأله ی پوشش، فلسفه ی توصیه به پوشش برای بانوان در حین حضور در صحنه ها، تنها در راستای حفظ شأن، مقام، منزلت و عفاف زن، قابل تفسیر و تحلیل است.2

وظیفه ی زن مسلمان در جامعه ی امروز

زن در جامعه ی اسلام، عضو مهم و سرنوشت ساز است. دین اسلام به سلسله ای از عبادات، اذکار و اندرزهای اخلاقی منحصر نبوده و نه تنها روابط میان خالق با مخلوق را بیان نموده، بلکه خطوط اساسی روابط انسانها، حقوق و وظایف آنان را در اجتماع و نسبت به یکدیگر عرضه داشته است. در این راستا جایگاه و نقش اجتماعی زنان مسلمان با تکیه به جهان بینی توحیدی اسلام مشخّص می گردد. زن مسلمان در این دیدگاه به شکل مستقیم و غیرمستقیم در صحنه های مختلف سیاسی، اجتماعی دارای نقش اساسی و کلیدی است. انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که هزارها تجربه را در درون خود نهفته دارد، حرکت زنان و نهضت مؤثّر آنها را در میدانهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و علمی به عنوان یکی از بهترین
شاخص های انقلاب عظیم اسلامی ما اعلام داشته و مسیر تعالی و شکوفایی جامعه را بعضاً در پرتو حرکت خردمندانه و سیر هوشیارانه ی زنان جامعه ی اسلامی معرّفی می نماید.

نتیجه :

زنان ایران که با حضور فعّالانه ی خود در انقلاب در شکل مستقیم و نیز در شکل غیرمستقیم یعنی با تهییج و فعّال نمودن مردان و ایثار جوانان خود، پیروزی انقلاب اسلامی را تضمین کردند، در جامعه ی اسلامی نیز در شکل مستقیم و غیرمستقیم به ایفای نقش سیاسی ـ اجتماعی می پردازند. عمده ی وظایف زنان مسلمان عبارت است از :

1- حضور فعّالانه در صحنه های سیاسی ـ اجتماعی

2- با فعّالیّت و پیش قدمی خود در این گونه امور، مردان را فعّال و تهییج کنند.

3- با تربیت و پرورش فرزندان خود، نسل فعّال بعد را تحویل جامعه دهند.

4- نقش زنان مسلمان در امور سیاسی ـ اجتماعی و همدوشی آنان با مردان در این امور در چارچوب ایدئولوژی اسلامی می باشد. لذا حفظ موازین شرعی در روابط زن و مرد و رعابت حجاب از اصول تفکیک ناپذیر آن است.

 حجاب که در اسلام برای حفظ حیثیّت و شخصیّت زن و پیشرفت جامعه و دوری از ابتذال فرد و جامعه باید رعایت گردد. در تاریخ معاصر علاوه بر اینکه عنصر اساسی در کسب و حفظ هویّت دینی زنان در جوامع اسلامی است، به زن تعبیری مذهبی از آزادی را اعطاء می کند، در مقابل بردگی در دست شهوت پرستان و لذّت پرستان مادّیگرا و از طرفی نوعی مقابله با نقشه های ابرقدرتهای استعمارگر است. بنابراین در تاریخ معاصر برای کسب استقلال جوامع اسلامی و ساختار سیاسی ـ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن برگشت زنان به این هویّت و آزادسازی خویش از قید کالا و ابزار دست افراد، ملعبه بازیها و توهّم و پندار جاهلانه ای که شخصیّت را در گرو ظواهر دروغین و بی بندوباریها می انگارد، از شروط اساسی و اولیّه بوده و می باشد. زیرا همانطور که اشاره کردیم؛ زنان علاوه بر نقشی که به طور مستقیم می توانند، در اجتماع ایفا کنند به طور غیرمستقیم نیز با شکل دادن به فعّالیّت مردان در مسائل اجتماعی حضور دارند و تعلّقات روحی و ذهنی و عملکرد آنها همواره در تعلّقات روحی و ذهنی و عملکرد مردان و جامعه حضوری تعیین کننده دارد.

5- تشخّص و منزلت زنان مسلمان در علم و فرهنگ با تأکید بر تربیت و تهذیب نفس است که در ذیل دو شاخص مورد بحث قرار گرفته است. در شاخص اول، اشتغال زنان به تعلیم و تربیت در سطوح مختلف و نیز تحصیل و تعلّم زنان در زمینه های مختلف چون علوم تجربی، صنعت، فرهنگ و ادب، عرفان، فلسفه، فقه، علوم قرآنی و به طور کلّی، تمام شعب علم مورد تأیید قرار گرفته است و این تأیید نشان دهنده ی مسیر حرکت زنان در زمینه ی علم و فرهنگ در جامعه ی اسلامی است.

در شاخص دوّم، علاوه بر تأکید در زمینه ی تعلیم و تعلّم علوم و قرین شدن با فرهنگ صحیح، تأکید بر تهذیب نفس به عنوان جزء لاینفک فعّالیّت انسان (زن و مرد) در زمینه ی علم و عمل جهت تحقّق مقاصد فردی و اجتماعی با اهداف اسلامی و انسانی مشاهده می شود. در این راستا زنان باید به پایه و
مرتبه ای بلند برسند تا توان تربیت افراد جامعه را پیدا کنند. آنان باید در میدان علم و تحصیل نیز به مجاهده بپردازند و از تمامی فرهنگ اسلام دفاع نمایند. تعلیم و تعلّم زنان و دختران باید به شیوه ی انسانی و اسلامی تحقّق یابد و منجر به تحوّل روحی آنها در همین ابعاد انسانی و اسلامی گردد. تأثیر این امر در دو سطح فردی و اجتماعی قابل تأمّل است. در سطح فردی، این تأثیرات عبارتند از : الف) رشد فکری و علمی زنان    ب) تحقّق مقام انسانی برای زنان و در سطح اجتماعی به قرار زیر است : الف) پیدایش توانِ تربیت افراد جامعه برای زنان  ب) استقلال، پیشرفت و سلامت جامعه    ج) تحقّق ارزشهای انسانی و الهی در جامعه.

منزلت علمی ـ فرهنگی زنان می تواند به تمام فعّالیّتها و نقش های آنان و نیز به فعّالیّتهای فرزندان و مردان آنها معنایی بیشتر و ارزشمندتر ببخشد.

لازم است اشاره کنیم، در تمامی این نقشها علاوه بر استناد به متون اسلامی و در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی به نقش الگویی زنان نمونه در اسلام که در رأس آنها حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت زینب (ع) قرار دارند، استناد شده است، لذا این نقشها برای تمام زنان مسلمان صادق است.

6- نقش اقتصادی، بر طبق این مقوله زنان مسلمان دارای حق انتخاب کار و شغل بوده و در فعّالیّتهای اقتصادی خویش آزاد هستند و این امر اختصاص به امروز ندارد. بلکه از صدر اسلام تاکنون این قانون وجود داشته است و در عمل نیز زنان مسلمان دارای فعّالیّتهای اقتصادی بوده و مالک اموال خود هستند، امّا به دلیل اینکه اولاً : تأمین مخارج خانواده بر عهده آنها نیست ثانیاً : اقتصاد در جامعه ی اسلامی، چون جوامع سرمایه داری غرب، مطلوب با لذّات نیست، بلکه تأمین قوای مالی و پیشرفت همه جانبه و توسعه ی اقتصادی جامعه ی اسلامی نیز در همان راستای اهداف توحیدی و تقرّب به خداوند معنا می یابد. پس
مهم ترین پایگاه زن در جامعه ی اسلامی، همانند جوامع سرمایه داری غرب، تولیدات اقتصادی او نیست، اگر چه او می تواند از طریق فعّالیّتهای اقتصادی به رشد و توسعه جامعه ی اسلامی کمک نماید.

به این ترتیب زن نه تنها با حضور مثبت و سازنده و فعّال خود در جامعه بلکه با حضور در روحیات و ذهنیات مردان خود و فرزندان خود و در نهایت با حضور در روحیات و ذهنیات جامعه، مسیر اصلی جامعه و تکامل جامعه ی انسانی را تعیین می کند. بنابراین کیفیّت حیات زنان هر جامعه، تعیین کننده کیفیّت حیات آن جامعه است و بدین ترتیب زن رهبر جامعه است.3

 

                  من ا... التّوفیق

زهرا خلفی

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول

 

پانوشت ها

1- زن و انقلاب، داستان ناگفته، صفحات 42 تا 49، 96، 97، 101، 102، 104، 110، 111، 121، 122، 125، 126، 140، 151، 152، 165، 166، 176، 177

2- مسأله ی زن، اسلام و فمینیسم، صص 319، 320

3- الگوی اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه ی اسلامی بر اساس دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)، صص 146، 149، 150، 151

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ

1- الگوی اجتماعی پایگاه و نقش زن مسلمان در جامعه ی اسلامی بر اساس دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)، فاطمه صفری، نشر سازمان تبلیغات اسلامی ـ چاپ ششم، 1374

2- زنان و انقلاب، داستان ناگفته، محمّدحسین حافظیان، انتشارات اندیشه ی برتر، چاپ اوّل، 1380

3- مسأله ی زن، اسلام و فمینیسم، دکتر محمّد منصورنژاد، نشر برگ زیتون، چاپ اوّل، 1381

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: مقالات ، وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران، ،
:: برچسب‌ها: وضعیّت اجتماعی زن ایرانی از قرن 19 تا امروز و وظیفه ی او در جامعه ی معاصر ایران,

نوشته شده توسط زهرا خلفی در شنبه 14 شهريور 1394


:: پنجمین کتاب منتشر شده از اینجانب:
:: زن در قرآن (انگلیسی)
:: بررسی و نقد ترجمه های منظوم قرآن به فارسی
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: قرآن، سیره نبوی، ائمّه اطهار و بزرگان دین در حمایت، ترویج و ترغیب
:: ویژگی های بارز شهید ثالث
:: زن ، حقوق و جايگاه اجتماعي آن در اسلام
:: « انسجام اسلامي وعدم پذيرش سلطة بيگانگان »
:: کارکرد معارف قرآنی در امثال و حکم ایرانی
:: مهدويّت در قرآن ، احاديث و ادعيّه
:: عدالت و ارزشهای انسانی در عصر جهانی شدن
:: همسر آزاري و خشونت خانواده
:: نهضت پاسخ گويي از ديدگاه قرآن
:: پيشگامان و مناديان وحدت در جهان اسلام ، سيّد جمال‌الدّين اسدآبادي
:: سیمای پیامبر ( ص ) در کلّیّات سعدی شیرازی
:: رباعیات
:: نماز از نظر قرآن، پیامبر (ص) و ائمّه اطهار (ع)





به وبلاگ من خوش آمدید




:: ارديبهشت 1403;
:: تير 1402;
:: خرداد 1396;
:: مهر 1394;
:: شهريور 1394;

آبر برچسب ها

دانشگاه , زهرا خلفی , الگو , رفتار , پیامبر , قرآن , دشمن , شناسایی , سیره معصومین , اسلام , دشمنان ایران , رهبر , دانلود , دانلودکتاب , دانلودمقاله ,

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by zahrakhalafi